بسم الله النور
اینجا را از کودکی میشناختم؛
ولی هرچه میگذرد بیشتر میفهمم که
در اینجا، همه چیز، جورِ دیگری است.
زمین
آسمان
آب
هوا
و حتی کبوترهایش.
آری... اینجا همه چیزش، مهمان نوازی است.
وقتی پایت را بر زمینش میگذاری، حس رهایی به سراغت میآید.
بر زمین که مینشینی، فرشهای آبی اش تو را به آسمان آبی میبرد؛
درست مثل قالیچهی سلیمان.
در حیاطش که قدم میزنی، صدای آب، جانت را سیراب میکند.
آنچنان که دوست داری روحت را در حوض سپید سنگی اش شستشو دهی.
هوای اینجا اعتیاد آور و مست کننده است.
چنان مست میشوی که گذر زمان را نمیفهمی
و چنان معتاد، که هنوز نرفته، میخواهی برگردی.
چه دارد اینجا که اینقدر خاص است؟!
نمیدانم.
اما این را دریافته ام که در و دیوار حرم هم، زنده اند و دل شان به ولایتِ عشق،گره خورده.
شاید دلیل این همه حس خوب، همین باشد.