loading...

نوشته های آسیه سلطانی

فرزند پائیزم جاریست در رگ‌های من «مِــهر» و همسایه‌ی همسایه ام، باغِ بهاران است؛ اردیبهشت آمد! احیا کند با هر نفس، جانم؛ جاری کند با هر تپش خون-تازه‌‌‌ای در رود...

بازدید : 4
سه شنبه 22 ارديبهشت 1404 زمان : 23:36
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

نوشته های آسیه سلطانی

نوشته های آسیه سلطانی

فرزند پائیزم

جاریست در رگ‌های من «مِــهر» و

همسایه‌ی همسایه ام، باغِ بهاران است؛

اردیبهشت آمد!

احیا کند با هر نفس، جانم؛

جاری کند با هر تپش

خون-تازه‌‌‌ای در رودِ رگ‌هایم؛

اما دریغ و حیف!

از واژه‌هایش مدتی بسیار

من بی خبر هستم؛

او درعوض، هرشب

گیرد سراغِ واژه‌هایم را...

اما دریغ و حیف!

ای کاش می فهمید

ای کاش می‌دانست!

با جمله‌ها و واژه‌های تازه و نابش،

جان گیرم و

بخشم به دنیا جان؛

ای کاش می‌فهمید!

ای کاش می‌دانست!

ای کاش دل می‌داد!

~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~

پی نوشت: بهار عمر دوستان اردیبهشتی، همیشه پرشکوفه باد 🌸

برچسب ها
نظرات این مطلب

تعداد صفحات : -1

آمار سایت
  • کل مطالب : 0
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 35
  • بازدید کننده امروز : 34
  • باردید دیروز : 0
  • بازدید کننده دیروز : 1
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 37
  • بازدید ماه : 45
  • بازدید سال : 1495
  • بازدید کلی : 1527
  • کدهای اختصاصی